از جبهه گذشتیم بجوییم تنت را
شاید كه بیابیم تن بیكفنت را
سجاده و مُهری كه پر از بوی خدا بود
دفترچه و انگشتریات،پیرهنت را
شالی كه به دور كمرت بست عزیزت
پوتین و پلاكت، بدنترا بدنت را
آن روز كه رفتی همهی شهر شنیدند
پژواكِ پلنگ افكنِدشمن شكنت را
از پای نماندیم ولی خاك غریبیست
از باد گرفتیم سراغوطنت را
جاوید تویی مرده منم، من كه ندیدم
پرپر زدنت، پر زدنت،پر زدنت را
برگرفته از کتاب عشق یعنی مراقبت باشم» نوشتهی:مسعود جعفری
كه ,بدنت ,زدنت، ,تویی ,مرده ,پرپر ,زدنت، پر ,بدنت را ,سراغ وطنت ,گرفتیم سراغ ,باد گرفتیم
درباره این سایت